سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی با دوستان همراه با خط های منحنی لبخند

توی بهت چشم من.درد نا باوری
فصل سرد عشق ما رنگ خاکستری
دردی که من میکشم .اگه کوه هم میکشید
ذره ذره میتکید.قطره قطره میچکید
می تونست با دست تو .بهت من ویرون بشه
فصل زرد قصه هام.ظهر تابستون بشه
قصه ی یقین عشق توی دفترم بودی
توی ائینه ی شعر شکل باورم بودی
من از خوش باوری هام به ویرونی رسیدم
تو رو یک لحظه نزدیک .یه لحظه دور میدیدم
از تب نا باوری گر .گرفته تن من
سهم من از تو اینه.چکه چکه اب شدن
دروغ اخرینی که من از تو شنیدم
خودت بودی که از تو
به ویرونی رسیدم

 

نوشته شده در یکشنبه 87/2/15ساعت 10:22 صبح توسط شیداگر جوان تاریکی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ