• وبلاگ : دوستي با دوستان همراه با خط هاي منحني لبخند
  • يادداشت : دوست داشتن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    موافقم
    + ادريس 
    ___________ ____________@@@__@_@@@@ ___________ ____________@@__@@_____@ __________ ___________@@@_@__@_____@ _________ __________@@@@_____@@___@@@@@@ _________@@@@@______@@_@______@__ ________@@@@@_______@@________@_ ________@@@@@_______@_______@ _____ ________@@@@@@_____@_______@ ______ _________@@@@@@____@______@ _______ __________@@@@@@@@_______@ ________ __@@@_________@@@@@@@_@@_________ @@@@@@@__________@@ _______________ _@@@@@@@_________@ ________________ __@@@@@@_________@ @ ______________ ___@@@___@_______@@ _______________ ___________@_____@__@ _____________ _______@@@@_@___@ _________________ _____@@@@@@__@_@@ _________________ ____@@@@@@@___@@ __________________ ____@@@@@______@ __________________ ____@@_________@ __________________ _____@_________@ __________________ _______________@ __________________ _______________@ ________________
    + ادريس 
    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$$$$ $$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$ $$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$ $$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$ $$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$ $$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$ $$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$ $$$$_____$$____$$$____$$_____$$$$ $$$$_____$______$______$_____$$$$ $$$$_____$______$______$_____$$$$ $$$$_____$______$______$_____$$$$ $$$$_____$______$______$_____$$$$ $$$$_____$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$_____$___$$_____________$$$$$ $$$$_____$__$$_______________$$$$ $$$$______$$$_________________$$$ $$$$__________$$_______________$$ $$$$____________$$_____________$$ $$$$_____________$$___________$$$ $$$$______________$___________$$$ $$$$_______________$__________$$$ $$$$_______________$_________$$$$ $$$$$_______________________$$$$$ $$$$$$_____________________$$$$
    + ادريس 
    نامه ي يک مرد براي همسرش :
    براي همه لحظات جادويي متشكرم !



    متشكرم

    براي همه وقت هايي كه مرا به خنده واداشتي.

    براي همه وقت هايي كه به حرف هايم گوش دادي.

    براي همه وقت هايي كه به من جرات و شهامت دادي.

    براي همه وقت هايي كه مرا در آغوش گرفتي.

    براي همه وقت هايي كه با من شريك شدي.

    براي همه وقت هايي كه با من به گردش آمدي.

    براي همه وقت هايي كه خواستي در كنارم باشي.

    براي همه وقت هايي كه به من اعتماد كردي.

    براي همه وقت هايي كه مرا تحسين كردي.

    براي همه وقت هايي كه باعث راحتي و آسايش من بودي.

    براي همه وقت هايي كه گفتي "دوستت دارم"

    براي همه وقت هايي كه در فكر من بودي.

    براي همه وقت هايي كه برايم شادي آوردي.

    براي همه وقت هايي كه به تو احتياج داشتم و تو با من بودي.

    براي همه وقت هايي كه دلتنگم بودي.

    براي همه وقت هايي كه به من دلداري دادي.

    براي همه وقت هايي كه در چشمانم نگريستي و صداي قلبم را شنيدي.



    به خاطر همه ي اين ها هيچ وقت فراموش نكن كه :

    لبخند من به تو يعني " عاشقانه دوستت مي دارم "

    آغوش من هميشه براي تو باز است.

    هميشه براي گوش دادن به حرفهايت آمادگي دارم.

    هميشه پشتيبانت هستم.

    من مثل كتابي گشوده برايت خواهم بود.

    فقط كافي است چيزي از من بخواهي ,
    بلافاصله از آن تو خواهد شد.

    مي خواهم اوقاتم را در كنار تو باشم.

    من كاملا به تو اطمينان دارم و تو امين من هستي.

    در دنيا تو از هركسي برايم مهم تر هستي.

    هميشه دوستت دارم چه به زبان بياورم چه نياورم.

    همين الان در فكر تو هستم.

    تو هميشه براي من شادي مي آوري به خصوص وقتي كه لبخند بر لب داري.

    من هميشه براي تو اينجا هستم و دلم براي تو تنگ است.

    هر وقت كه احتياج به درد دل داشتي روي من حساب كن.

    من هنوز در چشمانت گم شده هستم.

    تو در تمام ضربان هاي قلبم حضور داري.
    پاسخ

    با سلام پر از مهرباني و يک دنيا تشکر از تو دوست مهربونم
    از نظرات زيبات کمال استفاده کردم و با اجازه شما هر کدام رو به نوبت در وبلگ براي ديدن ديگران ميزارم بازام متشکرم
    + ادريس 

    يک پنجره براي ديدن

    يک پنجره براي شنيــــــــــــــــــدن

    يک پنجره که مثل حلقه ي چاهــــــــــــــــــــــــي

    در انتهاي خود به قلب زمين مي رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد

    و باز مي شود به سوي وسعت اين مهرباني مکرر آبي رنـــــــــــــــــــــــگ

    يک پنجره که دست هاي کوچک تنهايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي را

    از بخشش شبانه ي عطر ستاره هاي کريــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

    سرشار مي کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

    و مي شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

    خورشيد را به غربت گل هاي شمعداني مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد

    يک پنجره براي من کافيســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

    *ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*

    *ــــــــــــــــــــــــــــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*

    *ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ*

    *ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ*

    *ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ*

    *ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ*

    *ـــــــــــــــــــــــــــــ*

    *ــــــــــــــــ*

    *ــــــ*

    *

    + ادريس 

    خداحافظ همين حالا، همين حالا که من تنهام
    خداحافظ به شرطي که بفهمي تر شده چشمام
    خداحافظ کمي غمگين، به ياد اون همه ترديد
    به ياد آسموني که منو از چشم تو ميديد
    اگه گفتم خداحافظ نه اينکه رفتنت ساده اس
    نه اينکه ميشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
    خداحافظ واسه اينکه نبندي دل به رؤيا ها
    بدوني بي تو و با تو، همينه رسم اين دنيا
    خداحافظ خداحافظ
    همين حالا
    خداحافظ

    + ادريس 
    اسپانيايي ها ميگن : "عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است "ايتاليايي ها ميگن: "عشق يعني ترس از دست دادن تو ! " ايراني ها ميگن : "عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشود ...

    نامه ي چارلي چاپلين به دخترش : تا وقتي قلب عريان کسي را نديدي بدن عريان خودت را نشان نده هيچ وقت چشمانت را براي کسي که معني نگاهت را نمي فهمد گريان مکن قلبت را خالي نگاه دار اگر هم روزي خواستي کسي را در قلبت جاي دهي سعي کن که فقط يک نفر باشد و به او بگو که تو را بيشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زيرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نياز ...

    --------------------------------------------------------------------------------------

    + ادريس 

    منتظر ديدار تو هستم، سهل است بگويم که گرفتار تو هستم، من در پي اين حادثه غمخوار تو هستم، هر چند که دور از مني و من ز تو دورم، بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم.

    نمي دانم چرا ما انسان ها عادت داريم آبي وسيع آسمان را رها كنيم و جذب آبي كوچك چشماني شويم كه عمقي ندارد با اينكه مي دانيم روزي بسته خواهد شد اما آسمان كي بسته خواهد شد

    گناهم را نميدانم، تقاصم را سبکتر کن، مرا اين گونه آزردن، خدا را خوش نمي‌آيد، مرا از غم رهايم کن، جوابي ده مرا يارا که اين سان بودن و مردن، خدا را خوش نمي‌آيد، بگو جانا گناهم چيست که اينگونه سزاوارم؟ که هر شب خون دل خوردن خدا را خوش نمي‌آيد، دلي پر درد و آه دارم، که آن را غرور من بها دار زير پا بردن خدا را خوش نمي‌آيد...

    بازار سياه رفتم براي خريدن عشق ولي در ابتداي ورودم روي کاغذي خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قيمت نابودي پاک بازان...

    يک قطره اشک مى اندازم تو دريا - تا زمانى كه پيداش كنى دوستت دارم. - اگه پيدا كردي اون وقت تو رو فراموش مي كنم

    لذت داشتن يه دوست خوب توي يه دنياي بد، مثل خوردن يه فنجون قهوه گرم زير برفه. درسته که هوا رو گرم نمي کنه، ولي آدمو دلگرم مي کنه.

    دوست داشتن را بايد از دختر بچه ها ياد گرفت. آنها در مقابل محبتي كه به عروسك خود مي كنند از او انتظار محبت متقابلي ندارند آنها بدون هيچ توقعي عروسكشان را دوست دارند و دوست داشتن واقعي يعني همين

    به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير که باز شدن را

    بوسه يعني وصله ي شيرين دو لب... بوسه يعني مستي از مشروب عشق... بوسه يعني لذت دل دادگي... لذت از شب . لذت از ديوانگي... بوسه يعني حس خوبه طعم عشق... طعم شيريني به رنگ سادگي... بوسه يعني آغازي براي ما شدن... لحظه ي با دلبري تنها شدن... بوسه سرفصله کتاب عاشقي... بوسه رمز وارد دلها شدن... بوسه آتش مي زند بر جسم و جان... بوسه يعني عشق من با من بمان...

    تو بودي باور من-تو يار و ياور من- تو بودي عشق اول-رفيق آخر من- تو بودي شور هستي-رفيق خوب مستي-تو بودي کعبه ي عشق-مثل خدا پرستي

    سفري غريب داشتم توي چشماي قشنگت،سفري که بر نگشتم غرق شدم توي نگاهت، دل ساده ي ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل يه سايه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو ميديدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه مي چشيدم

    خانه هاي جدول زندگيم را دستان مهربانت يک به يک پر کرد و رمز جدول چنين بود: دوستم بدار

    عاشق و مجنونت شدم .نخونده مهمونت شدم. کلي پريشونم شدم. شمع تو شمدونت شدم .خاک تو گلدونت شدم . خادم دربونت شدم . عمري غزل خونت شدم . شعراي ارزونت شدم اما يه جوري مجنونت شدم.

    مي خواهم برايت مرهمي باشم ! ... براي آن نگاه خسته اي که مي دانم ،... اميدش به لبخندي ست ! مي خواهم برايت لبخند باشم ! ... براي آن دلي که از اميد ، خالي ست ! مي خواهم دست هايت را در دست هاي آسمان بگذارم ... تا باور کني آسمان هم ، براي تو آغوش مي گشايد ! من تو را مرهمي خواهم بود ، گرچه ... دلــــــــــي دارم ... که نيازمند يک مرهم است !

    صبر کن عشق زمين گير شود بعد برو يا دل ازديدن تو سير شود بعدبرو اي کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پاي پرت پير شود بعد برو نازنينم تو اگر گريه کني بغض من نيز مي شکند خنده کن عشق زمين گير شود بعد برو يک نفر حسرت لبخند تو را ميدارد صبر کن گريه به زنجير شود بعد برو خواب ديدي شبي از راه سوارت آمد باش اي نازنين خواب تو تعبير شود بعد برو ...

    بيهوده مکن عمر گران صرف رفيقان ، عمر صرف کسي کن که دلش جان تو باشد ، امروز کسي محرم اسرار کسي نيست ، ما تجربه کرديم کسي يار کسي نيست .

    ميدوني فرق تو با عشق زندگي و گل چيه ؟ عشق يك كلمه هست ولي تو معني ان هستي ، زندگي يك اجبار هست ولي تو دليل آن هستي ، گل يك گياه هست ولي تو عطر آن هستي

    پسر نگاهي به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکي تا آخر دنيا عاشق هم بمونيم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت کاشکي همين الان دنيا تموم بشه ... وقتي چشماشو باز کرد پسر رو نديد فقط چند تا حباب رو آب ديد

    اگر روزي فهميدم که دوستم نداري گريه نمي کنم بلکه آرزو مي کنم که روزي عاشق کسي بشي که دوستت نداشته باشد

    + ادريس 

    روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد.

    روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد.
    و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.
    گنجشک گفت : لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي کسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم کجاي دنيا را گرفت ه بود؟ و سنگيني بغضي راه کلامش بست.
    سکوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمين مار پر گشودي.
    گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.
    خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت ...
    هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد ...

    ------------------------------------------------------------------------------------

    + ادريس 

    سلام ... وبلاگت خوبه ...فقط اينکه نوعه فونتش زياد به دل نمي شينه...

    مطالبت عاليه...اميدوارم از ايني که هست بهتر بشه اسماء جان